- مدرس: admin
- مدت زمان: 10 هفته
ریاضی در مدرسه
با پایان گرفتن قرن بیستم و آغاز هزاره ی جدید جنبه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و آموزشی جوامع تحت تأثیر پدیده ی جهانی شدن ( جهانی سازی) قرار می گیرد. هم زمان با پدیده ی جهانی سازی در آموزش به طور کلی و آموزش ریاضی به طور خاص هم تغییراتی ایجاد می شود و خروجی کنفرانس ها و سمینارهای مختلف نشان از اشتیاق جهانی برای ایجاد تغییرات اساسی در محتوا و نحوهی اجرای آموزش به منظور رویارویی موفقیت آمیز شهروندان با پدیده ی جهانی شدن دارند.
جهانی شدن که مجموعه ای از روابط گسترده میان همه حوزه های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و …. جامعه ی مدرن تعریف شده است، پیشرفت کشورها را در ارتباط با کیفیت نیروی انسانی می سنجد و نه تولید آن ها. همراهی با جهانی شدن مستلزم پرکردن خلاء دانش و فناوری میان کشورهای صنعتی و کشورهای در حال توسعه است و از آنجا که در بسیاری از جوامع صنعتی شده تأکید بر اهمیت توانایی تکنولوژیکی شهروندان (کسب مهارت های کامپیوتری و دیگر وسایل فناوری اطلاعات برای بهبود یادگیری، خلاقیت و عملکرد) است لذا به ایجاد مدارسی توجه شد که از نظر تکنولوژی غنی باشند. که این به نوبه ی خود بدان معناست که دانش ریاضی به عنوان یک پیشنیاز و عامل اصلی برای تربیت افراد درآید.
در کنفرانس جهانی علوم (بوداپست ۱۹۹۹) به فرآیند جاری جهانی شدن و نقش راهبردی دانش علمی و فناوری در آن و همچنین روابط جدید بین ریاضی / علوم با جامعه برای رویارویی با مسائل مهم جهانی مانند فقر، نابودی محیط زیست، امنیت، آب و غذا توجه شده است که پیامد آن تغییر دادن شرایط تولید و ترویج علم و مطرح شدن این پرسش است که آیا ریاضیات چنان که تدریس می شود همان ریاضیاتی است که در زندگی روزمره مورد استفاده قرار می گیرد یا خیر؟ آیا ریاضی باید به عنوان یک زبانِ دقیقِ متکی بر مفاهیم انتزاعی تدریس شود یا به عنوان یک علم تجربی؟ کدامین مهارت های ریاضی و “دانستن چه و چگونه” برای توسعه ی جدید جهانی شدن حیاتی است؟ محتوا و اهداف ریاضیات چه باید باشد؟ چگونه می توان تدریس ریاضی را با ساخت و سازگرایی و نوآوری های تعاملی سازگار کرد؟ ریاضیات چگونه باید تدریس شود که هم به توسعهی جهانی شدن کمک کند و هم نسبت به ماهیت خود وفادار بماند و توان رویارویی با تغییرات چالشها را در جامعه و فناوری داشته باشد؟
تأکید دهمین کنگرهی بین المللی آموزش ریاضی (جولای ۲۰۰۴) در دانمارک بر این نکته است که “ریاضی نه تنها دیسیپلین کشف و خلق است بلکه دیسیپلین یادگیری و تدریس نیز هست.” کنگره تصریح می کند که ” گرچه جامعه ی حرفهای ریاضی، دانش تجمعی ریاضی را جذب، نقد، منتقل و منتشر می کند، با این حال یادگیری ریاضیات خارج از حرفهی ریاضی، اغلب باعث بروز مشکل هم برای کودکان و هم معلمهایی میشود که برای فهمیدن و استفاده از ایده ها و ابزارهای این دیسیپلین تلاش می کنند، ابزارها و ایدههایی که حتی در ابتداییت رین سطح، نافذ، قدرتمند و ظریف هستند. در نتیجه یادگیری ریاضی کودکان، برای کسانی که ریاضی را هم یکی از ارکان سواد عمومی میدانند و هم یک میراث فرهنگی غنی، دغدغه ای جدی است.”
اهمیت ایجاد و توسعهی رویکردی جدید برای توسعه ی ریاضی قابلِ استفاده ی معلمان و به وجود آوردن ابزارهای معتبر و قابل اتکا برای سنجش چنان دانشی، بحث مناقشه برانگیز دوران ما به حساب میآید.
شناخت دانش ریاضی مورد نیاز تدریس برای معلمان دوره ی ابتدایی و ایجاد قابلیت ها و توانایی های ریاضی شناخته شده در قالب نظریهی “عمل مدار” دانش ریاضی، به معنای تدریس عملی ریاضی است. به عبارت دیگر بهبود در تدریس و یادگیری ریاضی یعنی کاربردی کردن آن؛ یعنی دانستن این که کودکان واقعی، در کلاس درس واقعی چگونه یاد می گیرند که ریاضی مهارتی عملی است.
یادگیری عینی زمانی اتفاق می افتد که از موارد با معنی در تجربه های فوری کودک به عنوان داربستی برای افراشتن ایده های مجرد استفاده شود و برای رسیدن به چنین هدفی ضروری است که درس ریاضی نه به صورت ارائه ی فرمولبندی های کلیشه ای بلکه با استفاده از کارگاه هایی تدریس شود که خود کودک قادر به شکل دادن و تولید مفاهیم باشد. چنانچه باور داشته باشیم که کودکان، خود از طریقِ برداشت شان از جهان یاد می گیرند آنگاه است که می توانیم انتظار داشته باشیم از طریق تعامل با محیطی مناسب روابط ضروری را کشف کنند. بنابراین با فراهم آوردن محیطی برای فعالیت ها و تجربه های ساختاری به کمک ابزارها و وسایل کمک آموزشی به آن ها کمک خواهیم کرد خود آن ها واقعیات را کشف کنند.
ریاضیات در مدرسه ابزاری برای درک و فهم پدیدههای پیرامونی و کسب توانایی تجزیه و تحلیل وضعیتهای پیچیده است و آنچه که در سطح مدرسه از ریاضی انتظار می رود کسب توانایی، درک و به کارگیری ریاضی در حل مسائل ریاضی و غیر ریاضی است.
تلقی ریاضیات به عنوان علمی مجرد و محاسباتی و مرتبط با دنیای ذهنی، کاربردهای ریاضی را از نظر دور می دارد و چنین نگرشی به ریاضیات پایه با ماهیت اصلی ریاضی و اهداف برنامه ی درسی مغایرت دارد.
ریاضی در مدرسه می باید به یاری معلمان به صورت ریاضیات تجسم یافته بر زمینهای واقعی و عینی تدریس شود. برای درک مفاهیم ریاضی و آموزش آن ها نباید این مفاهیم را به صورت ذهنی آموزش داد. ریاضیات باید بتواند توانمندی حل مشکل و تفکر استدلالی و منطقی را برای بهتر زیستن ارتقاء دهد.
در ریاضیات، کمیّت دانشی که در اختیار داریم اهمیتی ندارد، مهم به کارگیری دانش است. دانستن ریاضیات یعنی توانایی انجام دادن آن، یعنی به کارگیری ریاضیات برای حل مسایل، نقد، موشکافی استدلال ها، پیداکردن دلیل برای اثبات نظرها. فراگیری واقعی زمانی اتفاق میافتد که دانش آموز توانایی به کارگیری دانستههایش را کسب کرده باشد.