دکتر برونسکی معتقد هستند چیزی که زبان ما را منحصربهفرد کرده و از این طریق ما انسانها را از سایر جانداران متمایز ساخته، از یک توانایی ساده نشأت گرفته است: توانایی فاصله انداختن بین سیگنال، پیام یا رویدادی که تجربه میکنیم و واکنش یا پاسخی که به آن میدهیم. ما در مقایسه با سایر موجودات از توانایی صبر طولانیمدت پیش از واکنش نشان دادن برخورداریم. این قدرت صبر کردن از توانایی بزرگتری ریشه میگیرد و آن توانایی بازداری یا مهار خواستهها است و از آنجا که این بازداری مستلزم تلاش است بنابراین انتظار و صبر کردن را نباید عملی منفعلانه در نظر گرفت بلکه نیاز به تمرین دارد.
دکتر برونسکی نوشته است که توانایی مهار امیال
آنیِ واکنش و در عوض صبر کردن ما را قادر میسازد که:
1) درک و تصوری از گذشته در خود ایجاد کنیم و از این درک به تصور و درکی از آیندۀ احتمالی دست یابیم. این درک باعث میشود در طی زمان و از خلال آنچه ممکن است کسب کنیم یا برایمان پیش میآید، تصوری آگاهانه از خودمان به دست آوریم.
2) با خودمان حرف بزنیم و از این زبان برای کنترل رفتارمان استفاده کنیم.
3)در ارزیابی خود از رویدادها بین عواطف و احساسات با اطلاعات فرق
بگذاریم و بدینترتیب منطقیتر رفتار کنیم
4)اطلاعات یا پیامهای ورودی را به بخشهای کوچکتر تقسیم کرده و سپس این بخشها را با پیامها یا واکنشهای خروجی جدید ترکیب کنیم (تجزیه و ترکیب) و از این رهگذر به برنامهریزی، حل مسئله و نوآوری معطوف به هدف دست یابیم.